شرایط اقتصادی کشورها به گونهایست که نیاز به ایجاد و توسعه کسب و کارها روز به روز بیشتر احساس می شود. در این شرایط دولت ها باید در “کارآفرینی” سرمایه گذاری کنند و با تربیت کارآفرینان روند ایجاد درآمد و اشتغال زایی را بهبود دهند. اما مساله مهم این است که کار آفرینی چیست؟ در این مقاله به تشریح کارآفرینی می پردازیم.
به زبان ساده، «کارآفرینی» همان فرایند تأسیس یک کسبوکار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق و نوآور بهعنوان کارآفرینان منشأ تحولات بزرگی در عرصه تولید و خدمات شدهاند. حتی شرکتهای بزرگ جهانی برای حل مشکلات خود به کارآفرینان مراجعه میکنند. چرخهای توسعه اقتصادی با توسعه کارآفرینی حرکت میکنند. امریکا اقتصاد خود را مدیون همین افراد است.
وقتی مسیر حوادث، وقایع و روند فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی جوامع را بررسی میکنیم، درمییابیم که انسانها همواره به دنبال تغییر بودهاند و در این میان، افرادی بودهاند که از قوانین کلی جوامع تبعیت نکرده و باعث تغییر در جوامع خود و بهطورکلی جوامع بشری شدهاند. جامعه پیشرفته امروزی، توسعه خود را مدیون انسانهایی است که قادر به تبدیل رؤیاها و ایدههای خلاقانه خود به حقیقت بودهاند، روحیه استقلالطلبی برای کاوش موقعیتهای جدید را داشتهاند و از جرأت کافی برای مبارزه با روشهای متداول و جاافتاده برخوردار بودهاند.
این عاملان تغییر، شخصیت و روحیهای داشتهاند که امروزه «کارآفرینی» نامیده میشود. کارآفرینی هم دارای بعد نظری (تئوریک) و هم دارای بعد عملی (کاربردی) است که میتوان با روشهای مختلف آموزشی، به آموزش کارآفرینان همت گماشت. با توجه به اینکه شخصیت و روحیه آدمی عمدتاً در دوران نوجوانی و جوانی شکل میگیرد، میتوان با یک برنامه صحیح آموزشی، به پرورش ویژگیها و روحیه کارآفرینی و آشنایی با کسبوکار کارآفرینانه در این دو نسل پرداخت.
واژه کارآفرین از کلمه Entrepreneur (به معنای متعهد شدن) مشتق شده که در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبانها راهیافته است. انگلیسیها سه اصطلاح با نامهای ماجراجو، متعهد و کارفرما را در مورد کارآفرین به کار میبردند. ازنظر آنها، کارآفرین کسی است که متعهد میشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند.
درواقع کارآفرین کسی است که نوآوری خاص داشته باشد. این نوآوری میتواند در ارائه یک محصول جدید، ارائه یک خدمت جدید، در طراحی یک فرآیند نوین و یا نوآوری در رضایت مشتری و… باشد. کارآفرینان درواقع به تغییر بهعنوان مقوله تعیینکننده مینگرند، آنها ارزشها را تغییر میدهند و ماهیت آنها را دچار تحول میکنند. آنان برای تحقق این ایده، قدرت ریسکپذیری خود را به کار میگیرند. بهدرستی تصمیمگیری میکنند و از این رو هر کس بهدرستی اتخاذ تصمیم نماید بهنوعی کارآفرین تلقی میشود.
ازنظر «شومیتر» کارآفرین نیروی محرکه و موتور توسعه اقتصادی است. وی مشخصه کارآفرین را نوآوری میداند. همچنین «جفری تیمونز» معتقد است که کارآفرین فردی است که باعث خلق بینشی ارزشمند از هیچ میشود.
عوامل کلیدی کارآفرینی
شش عامل کلیدی در مورد کارآفرینی وجود دارد که عبارتاند از:
- شناخت هدف
- داشتن افق
- بهکارگیری خلاقیتهای ذهنی
- جامعهگرا و جامعهپذیر بودن
- شهامت، ابتکار، امیدوار و ریسکپذیر بودن
- واقعبینانه برخورد کردن با تفاوت بین خلاقیتها و فرصتها
مزایا و منافع کارآفرینی
- کارآفرینی عامل ترغیب و تشویق سرمایهگذاری است.
- کارآفرینی عامل تحریک و تشویق حس رقابت است.
- کارآفرینی عامل تغییر و نوآوری است.
- کارآفرینی باعث ایجاد اشتغال میشود.
- کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود میبخشد.
- کارآفرینی موجب توزیع مناسب درآمد میشود.
بنا بر منافع مذکور، امروزه در تمام سرمایهگذاریهای دنیا سعی بر این است که مغزهای متفکر صنعتی را شناسایی و جذب کنند به دلیل اینکه دنیای امروز، جهان علم و تکنولوژی است و ارزش اصلی تولید در مغز انسانها نهفته است.
آیا حتماً باید از کسب و کار فعلی خود جدا شوید؟
کسانی که به کارآفرینی و کسب و کار مستقل فکر میکنند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
• آنهایی که در حال حاضر، مشغول به کار هستند
• کسانی که اکنون در کسب و کار یا سازمان خاصی حضور ندارند و شاغل نیستند
گروه اول در مقایسه با گروه دوم، با یک چالش مهم هم روبرو هستند: با کسب و کار فعلی خودم چه کنم؟
به خاطر داشته باشید که کارآفرینی الزاماً با ترک شغل فعلی انجام نمیشود.
دو گزینهی دیگر هم وجود دارد که نباید از آنها غافل شوید:
گزینهی اول: کارآفرینی درونسازمانی
اگر مدیران و همکاران شما در محل کار در شغل فعلی، هوشمندی کافی را داشته باشند، ممکن است بتوانند فضایی را ایجاد کنند که به یک کارآفرین درون سازمانی تبدیل شوید.
کارآفرین درون سازمانی یا کارآفرین سازمانی (Intrapreneur) کسی است که برای ارزش آفرینی و نوآوری، ساختار و کسب و کار فعلی خود را ترک نمیکند و البته قدرت و اختیار بیشتری به او داده میشود تا بتواند ایدههایش را عملی کند.
گزینهی دوم: کارآفرینی پاره وقت
ممکن است فضای شغل فعلی شما بهگونهای باشد که امکان کارآفرینی سازمانی برایتان فراهم نشود. به این معنا که یا مدیران و اطرافیان، چنین ظرفیتی ندارند، و یا اینکه اصلاً زمینهای که مد نظر شماست، ارتباطی با محل کار فعلیتان ندارد.
در این حالت، یک گزینه میتواند کارآفرینی پارهوقت باشد. به این معنا که زمانهای خارج از ساعات کار رسمی خود را به راه اندازی کسب و کار جدید اختصاص دهید.
البته این شیوهی کار کردن، اما و اگرهای خودش را هم دارد. مثلاً اینکه ممکن است کار جدید، نیازمند وقت و منابع بیشتری باشد. و نیز اینکه کارآفرینی پارهوقت را نمیتوان برای مدت طولانی ادامه داد و به هر حال، باید در نقطهای، از کسب و کار فعلی خود جدا شوید.
انواع رهیافتهای کارآفرینی
معمولاً در زمینه کارآفرینی از دو رهیافت عمده استفاده میشود که عبارتاند از:
- رهیافت محتوایی یا صفات مشخصه (خصیصه)
- رهیافت فرایندی یا رفتاری
رهیافت محتوایی
هدف از بهکارگیری رهیافت محتوایی، متمایز ساختن کارآفرینان از غیر کارآفرینان و تعیین ویژگیهای آنان است. بر این اساس ویژگیهای شخصیتی کارآفرین عبارتاند از: نیاز به توفیق طلبی، تمایل به قبول مخاطره، برخورداری از مرکز کنترل درونی، داشتن روحیه خلاق و تحمل ابهام.
رهیافت فرآیندی
هدف از بهکارگیری این رهیافت، تمرکز بر شناسایی فعالیتهای کارآفرینان و بیان ماهیت کارآفرینی است. در قلمرو مطالعه این رهیافت، بررسی همه عوامل اثرگذار در تأسیس یک شرکت جدید، مانند محیط، فرد، فرایند و سازمان مدنظر قرار میگیرد. برای مثال مواردی نظیر دسترسی به سرمایه، حضور کارآفرینان مجرب، وجود نیروی کار ماهر (ازنظر فنی)، میزان دسترسی به عرضهکنندگان، مشتریان یا بازارهای جدید بررسی میشوند. افراد نیز از نظر دارا بودن خصوصیات کارآفرینی مورد بررسی قرار میگیرند.
تصورات غلط در کارآفرینی
- کارآفرینی موفق فقط یک ایده بزرگ نیاز دارد: ایده بزرگ فقط قسمتی از موفقیت در کارآفرینی است. درک نیازهای مراحل متفاوت فرایند کارآفرینی، استفاده از روشی سازمانیافته بهمنظور گسترش کسبوکار کارآفرینانه و از عهده چالشهای مدیریت کسبوکارآفرینانه برآمدن، عناصر کلیدی برای موفقیت هستند.
- کارآفرینی آسان است: شاید فکر کنید به دلیل پیگیری علایقتان و علاقه شدید به موفقیت، کارآفرینی آسان است. تعهد، تصمیم (نیت) و سختکوشی لازمه آن است. کارآفرینان سختیها را تجربه میکنند و باوجود سختیها ادامه میدهند!!
- کارآفرینی یک شرطبندی مخاطرهآمیز است: کارآفرینی مخاطرات حسابشده است. کارآفرینی موفق یعنی اجتناب از مخاطرات تخمین نزده یا به حداقل رساندن مخاطرات.
- کارآفرینی فقط در کسبوکارهای کوچک یافت میشود: کارآفرینی در هراندازه سازمانی یافت میشود.
- کسبوکارهای کوچک و کارآفرینانه همانند هم هستند: البته تفاوتهایی بین کسبوکار کارآفرینانه و کسبوکار کوچک وجود دارد که جدول زیر برخی از آنها را نمایش میدهد:
small Business | Entrepreneurial Venture |
مالکیت، مدیریت و سرمایهگذاری مستقل | وجود نوآوری |
تعداد کارکنان کمتر از 100 نفر | اهداف، سودآوری و رشد هستند |
بر نوآوری تأکید نمیکند | فرصتها را جستجو میکند |
تأثیر کم بر صنعت | اشتیاق به مخاطره پذیری |
کسبوکارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصتها بودن لازمه کارآفرینی است. کسبوکارهای کوچک میتوانند رشد کنند و تبدیل به کسبوکار کارآفرینانه شوند. البته در مورد تعداد کارکنان نظرات مختلفی وجود دارد. مثلاً در تعریف دیگری، شرکتی با کمتر از 500 پرسنل در حیطه کسبوکار کوچک قرار میگیرد.
کارآفرینی چه تفاوتی با مدیریت صرف دارد؟
کارآفرینان بیشتر بر مبنای روالهای اکتشافی تصمیم میگیرند. مدیران اطلاعات آماری، اعتبار و… را بررسی میکنند و رشد بیشتر در آینده را با بودجههای عددی خود مقدور میکنند. مدیریت صرف بر مبنای واقعیتها است ولی کارآفرینی بر مبنای باورها و تجربیات مهم است. کارآفرینان جهشهای ذهنی دارند و همیشه از سیستم خطی تفکر مدیریتی استفاده نمیکنند. کارآفرینان در شرایط پر ابهام و عدم قطعیت تصمیمگیری میکنند. تصمیمگیری بر مبنای واقعیت گاه رویارویی با فرصت جدید را هزینهبر و غیرممکن میسازد. مدیریت کارآفرینی تلفیقی از این دو مقوله خواهد بود و کارآفرینی سازمانی را مطرح میکند.
انواع کارآفرینی
کارآفرینی را به دو دسته فردی (مستقل) و سازمانی تقسیم میکنند. آنچه تاکنون گفته شد بهصورت عام بود. اما به شکل جزئیتر تفاوتهایی میان این دو نوع کارآفرینی وجود دارد. کارآفرینی سازمانی نیز بر اساس نوآوری است. کارآفرین مستقل به دنبال این است که بازار محصولات را درید قدرت خویش بگیرد ولی کارآفرین سازمانی علاوه بر بازار بر مسائل سازمانی نیز باید فائق آید. در سازمان کارآفرین منابع برای اجرای ایدهها راحتتر تخصیص مییابد. در سازمان کارآفرین، کیفیت در همه ابعاد نهادینه شده است.
در این سازمان خودانتخابی وجود دارد و کارآفرینان منتظر دستورات از بالا نیستند، سرپرستان نیز منابع و زمان را در اختیارشان میگذارند. مثلاً در جنرال موتورز کارکنان اجازه دارند تا 15% وقت خود را صرف پروژههای منتخب کنند. درواقع خودشان کار را شروع میکنند ولی کار واگذار نمیشود و فرد از ابتدا تا انتها در تیم پروژه باقی میماند. در چنین سازمانی انجام دهنده تصمیم میگیرد چراکه وقتی لایههای سازمانی زیاد باشد سرعت تصمیمگیری پایین میآید.
- کارآفرینی سازمانی: فرایندی است که در آن محصولات یا فرایندهای نوآوری شده از طریق ایجاد فرهنگ کارآفرینی در یک سازمان، به ظهـور میرسند. کارآفرینی سازمانی از منابـع و حمـایت سازمان برخـوردار است. نوآوری میتواند در زمینه محصولات جدید، فرایندهای سازمانی و روشهای مدیریتی باشد. در سازمان کارآفرین همه کارآفریناند و مدیر کارآفرین در رأس قرار دارد.
- کارآفرین سازمانی: کسی که تحت حمایت یک سازمان، محصولات، فعالیتها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره داری میرساند.
انواع کارآفرینان
- نوظهور (در آغاز یک کسبوکار قرار دارد)
- مبتدی (سابقه کسبوکار قبلی ندارد)
- کهنهکار (سابقه فعالیت در کسبوکار دارد)
- ترتیبی یا زنجیرهای (دائماً در حال تغییر کسبوکار است)
- مجموعهای (کسبوکار اصلی را حفظ میکند و کسبوکارهای دیگری (اضافی) را آغاز میکند)
فرهنگ کارآفرینی
کارآفرینی به فرهنگ خاصی نیاز دارد. افراد تمایل و توانایی کمی در این زمینه دارند. همچنین افراد در مقابل تغییر مقاومت میکنند (رفتار سازمانی). به همین علت و با توجه به اهمیت کارآفرینی در اقتصادهای نوین (شرکتهای کوچک و متوسط) دولتها درصدد آموزشهای لازم برمیآیند. موفقترین کشور در این زمینه امریکا است. متأسفانه در کشور ما روحیه “کارمندی و رئیس- مرئوس”وجود دارد تا کارآفرینی و ریسکپذیری. فرهنگ را باید مجموعهای از باورها، آیینها، اندیشهها، آدابورسوم و ارزشهای حاکم بر جامعه دانست. فرهنگ در سطح جامعه و گروه و در تعامل میان آنها معنا مییابد و شیوه برقراری ارتباط بین افراد را بیان میکند.
فرهنگ نظامی فکری است که در رفتار افراد نمود پیدا میکند. در نگرشی کلی «فرهنگ شیوه زندگی» است از این رو فرهنگ در حال تحول است. ارتباط میان فرهنگ و کارآفرینی از دو سو قابلبحث است. از یکسو تأثیری که کارآفرینی بر تحولات فرهنگی جامعه دارد و از سوی دیگر بستر فرهنگی جامعه برای پذیرش این مقوله. کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، زمینهای برای ارتقای سطح فرهنگ است.
با برآورده شدن نیازهای اولیه زندگی زمینه برای بروز نیازهای عالی ایجاد میشود که با هدایت در مسیر درست موجب شکوفایی افراد میشود (سلسله نیازهای مزلو). نوآوری از خصوصیات کارآفرینی است و موجب تولید خدمات و محصولات متنوع میشود، محدوده انتخاب گستردهتر شده و زندگی آسانتر میشود. با بالا رفتن سطح رفاه و آسایش، اوقات فراغت افراد بیشتر میشود و بیشتر به فعالیتهای فرهنگی میپردازند. این امر در درازمدت موجب افزایش سطح فرهنگی جامعه میشود. از سوی دیگر شکلگیری کارآفرینی روشهای خاصی را میطلبد که بر پایه ارزشهای ویژهای استوار شده است.
فرهنگ سازمانی
باورها، ارزشها و هنجارهای رفتاری بین اعضای سازمان که بر روش انجام کار آنان تأثیر میگذارد فرهنگ سازمانی نامیده میشود. فرهنگ یک درک است. افراد فرهنگ سازمان را بر اساس آنچه در سازمان میبینند، میشنوند و تجربه میکنند، درک میکنند. اگرچه افراد کارهای متفاوتی در سازمان دارند، تعریفی مشابه از فرهنگ سازمان خود دارند. هر طور که سازمان درک شود فرهنگش توصیف میشود.
اشکال فرهنگ سازمانی
- نوآوری و مخاطره پذیری: مقداری که کارکنان به نوآوری و مخاطره پذیری تشویق میشوند.
- توجه به جزئیات: میزانی که از کارکنان انتظار میرود کارهایشان را از طریق بررسی و توجه به جزئیات با دقت انجام دهند.
- خروجی گرایی: مقداری که نتایج و خروجیها مهمتر از روشها و فرایندهای استفاده شده است.
- مردمگرایی: چقدر تصمیمات سازمانی، تأثیر بر افراد سازمان را هم در نظر میگیرند.
- تیم گرایی: میزانی که کارها بهجای افراد توسط گروهها انجام میشود.
- پیشگامی: میزانی که افراد سازمان پیشگام هستند و حس رقابت دارند نه اینکه آسانگیر باشند.
- ثبات: مقداری که تصمیمات سازمانی و اقدامات بر حفظ وضع موجود و ایستادگی در مقابل تغییرات تأکید میکنند. برای مثال یک سازمان میتواند اهمیت زیادی به ثبات بدهد ولی به تیم گرایی کمتر. اینکه یک سازمان به هر یک از این موارد چه مقدار اهمیت میدهد تصویری ترکیبی از فرهنگ سازمان ایجاد میکند.
مشکلات و موانع کارآفرینی در سازمان
- طبیعت ناپیوستگی در سازمانهای بزرگ: وجود مشکلات ارتباطی میان کارکنان و مدیریت. به دلیل وجود لایههای متعدد برای تصمیمگیری، امکان از بین رفتن ایده در هر قسمت سازمان وجود دارد.
- منافع کوتاهمدت: در سازمانهای بزرگ سود کوتاهمدت معیار موفقیت است (برای جلوگیری از کاهش ارزش سهام)
- عدم وجود فرهنگ کارآفرینی: کارآفرینان زندگی پرخطری را ترجیح میدهند ولی سازمان آنها را تشویق نمیکند.
ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان
در این مورد نظرات زیادی در دسترس است ولی در بسیاری از موارد توافق وجود دارد. انگیزه بالا، اعتمادبهنفس زیاد، توانایی درگیرشدن برای مدت طولانی، سطح انرژی بالا، درجه بالای ابتکار، توانایی هدفگذاری، متعادل در پذیرش ریسک و مصر برای حل مشکلات. در تقسیمبندی دیگر، اصرار و پیگیری زیاد، میل و توانایی خود رهبری و نیاز نسبی به استقلال، میل به پول و مقام، شک اندک به خود، نگرانی ناچیز، توانایی خطر کردن بدون دلواپسی، انجام کار بیش از نیاز و بیشتر از دیگران و …
نقش خانواده در توسعه کارآفرینی
کارآفرینی فرایندی اکتسابی است و خانواده در شکلگیری این فرایند نقش اساسی دارد. خانواده میتواند پویایی و تحرک را به عمق وجود افراد تحت نفوذ خود تزریق کند، طوری که فرد و جامعه در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند قالبهای اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. نقش خانواده بهعنوان کانون ایجاد نوآوری و خلاقیت در افراد انکارناپذیر است. تحقق این امر بستگی به میزان توجه والدین به فرزندان از تولد تا شکلگیری شخصیت آنها دارد. وقتی والدین در عرصه کسبوکار تلاشگر ظاهر شوند نتایج آن تأثیر مثبتی بر فرزندان دارد و باعث میشود آنها ذهن خود را به ادامه حرفه والدین یا شغلی جدید معطوف کنند.
برای چنین فردی دستیابی به منابع اقتصادی ارزش تلقی میشود. چنین طرز تلقی از دنیای اطراف ذهن فرد را به خلق ایدهای نو و استقلال اقتصادی دگرگون میسازد. نوجوان یا جوان ایده خود را در خانواده مطرح میکند. میتواند از تجربیات والدین و احتمالاً از حمایت مالی و اجتماعی آنها بهره ببرد. میزان تحصیلات، نوع شغل والدین، ساخت خانواده، روابط والدین و فرزند، درآمد خانواده و میزان برخورداری از امکانات رفاهی در شکلگیری فرهنگ کار در خانواده تأثیر دارد. به ثروتمندان توصیه میشود اجازه دهند فرزندانشان طعم سختی را بچشند، با مشکلات روبرو شوند، شکست را احساس کنند و مقدار اندکی از سرمایه خود را در اختیار آنان بگذارند. در خانوادههای ثروتمند فرزندانی بودهاند که خود، این رویه را پیشگرفتهاند. بسیاری از افراد موفق از طبقه محروم جامعه ظاهر شدهاند.
تجارب چند کشور جهان
اولین کشوری که ترویج فرهنگ کارآفرینی را از سطح دبیرستان شروع کرد ژاپن بود. اولین مؤسسه در توکیو در سال 1956 میلادی آغاز به کار کرد. در سال 1958 سازمان آموزشوپرورش ژاپن طرحی را برای اشاعه فرهنگ کارآفرینی تحت عنوان سربازان فداکار اقتصادی ژاپن، پیاده و اجرا کرد. بر اساس این طرح از افراد از سطح دبیرستانها به مسئله کارآفرینی پرداخته و آموزش دیدند که در حین تحصیل چگونه کار کنند و به دنبال کسب سود باشند و چگونه کشورشان را از وابستگی صنعتی رهایی دهند. بهتدریج مسئله کارآفرینی در ژاپن به سطح دانشگاهها هم کشیده شد. اکنون در ژاپن بیش از 250 مؤسسه بزرگ کارآفرینی وجود دارد.
بین سالهای 1970 تا 1992 میلادی بیش از 96 درصد نوآوری صنعتی که توانست موقعیت ژاپن را در اقتصاد جهانی به یک موقعیت برتر تبدیل کند توسط کارآفرینان صورت گرفت. البته ناگفته نماند حمایتهای دولت هم در این زمینه نقش مهمی داشته است. در انگلستان، دولت به دانشگاهها جهت آموزش و کارآفرینی یارانههایی میپردازد. در هلند، برای پرسنل SME آموزشهای حرفهای گذاشته شد بهطوریکه در سال 1998، 32 درصد از SME درگیر آموزش حرفهای بودهاند. همچنین در ایتالیا، 855 دوره کسبوکار برای 10000 نفر شرکتکننده در بیش از 20 دانشگاه ارائه شده است.
سابقه کارآفرینی در ایران
طی یک دهه از اجرای برنامه SIYB توسط ILO در کشورهای مختلف جهان، بیش از صد هزار کارآفرین تحت آموزش قرار گرفتهاند. با استفاده از الگوی SIYB و تجارب ارزندهای که از اجرای آن به دست آمده و با توجه به شرایط اقتصاد ایران، چارچوبی برای تشکیل دورههای آموزشی کارآفرینی در ایران در قالب طرح «ستاد آموزش کارآْفرینی ایران» (SAKA) طراحی و ارائه شده است. همچنین مؤسسه کار و تأمین اجتماعی با استفاده از منابع بینالمللی کار (ILO)، طرح آموزش کارآفرینی را در سال 1367 ارائه نمود و همزمان با تدوین نظام جدید آموزشی، در سال 1368 «کارآفرینی» را بهعنوان یکی از دروس رشته کار و دانش پیشنهاد کرد. در طرح آموزش کارآفرینی تأکید شده است که «آموزش برای ایجاد اشتغال با مزد» دیگر تنها راهحل مقابله با مشکل فزاینده بیکاری نبوده و قلمرو آموزش از فرهنگ «برای دیگران کار کردن» فراتر رفته است.
وزارت کار و امور اجتماعی نیز در راستای وظایف و اهداف خود، به کارآفرینی بهعنوان یک راهکار مؤثر در ایجاد اشتغال نگریسته و در این زمینه اقداماتی به عمل آورده است. ازجمله اهم این اقدامات میتوان به برگزاری جشنواره اشتغال و کارآفرینی در مهرماه سال 1383 اشاره کرد. این جشنواره که در تاریخ 14 و 15 مهرماه سال 1383 در مجموعه فرهنگی ورزشی وزارت متبوع با همکاری سازمان همیاری اشتغال فارغالتحصیلان برگزار شد، اهداف زیر را دنبال میکرد:
- شناسایی و معرفی طرحها و تلاشگران برگزیده در حوزه اشتغال و کارآفرینی
- ترویج و اشاعه فرهنگ کارآفرینی بهمنظور ایجاد اشتغال بیشتر
- فراهم ساختن زمینه مناسب برای رقابت سازنده در این عرصه.
این جشنواره دارای برنامههای آموزشی و ترویجی نیز بود ازجمله سه کارگاه آموزشی در زمینههای:
- روش جذب و تأمین سرمایه برای راهاندازی کسبوکار
- روش تهیه طرح کسبوکار
- مدیریت توسعه بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط (SMEs)
همچنین جلسات و نشستهای تخصصی در زمینههای اخلاق و فرهنگ کار، مشاوره شغلی، حقوق و قوانین کار و … نیز برگزار شد.
نتیجهگیری
مدیران کارآفرین که متولیان بهحق توسعه هستند منتظر تغییرات محیط نمینشینند، بلکه خود تغییر و دگرگونی ایجاد میکنند، انجماد رفتارهای موجود را میشکنند، نگرشها را تغییر میدهند و با اندیشه خود تغییرات را در افراد تثبیت میکنند. هدف آنها ایجاد تحول و نوآوری در راستای منافع و اهداف سازمان است. مدیر کارآفرین نایابی و گرانی را با ابتکارات در فناوری تولید، جایگزینی مواد اولیه و سایر اقدامات بیاثر یا کم اثر ساخته و حتی از آن برای پیشبرد اهداف استفاده میکند. مدیر کارآفرین تسلیم محیط نیست، با پیش فعالی زمام امور را در دست میگیرد و سوار بر موج تغییرات محیط، به مقاصدش دست مییابد. در مقابل تغییرات مثبت مقاومت نکنیم، کارآفرینی را بپذیریم و برای ایرانی آرمانی و مطرح در سطح جهانی بیندیشیم و عمل کنیم.