با اینکه کسب و کارهای کوچک ممکن است پول زیادی نسبت به شرکتهای بزرگ تولید نکند، اما مؤلفهی مهمی برای افزایش قدرت اقتصاد است. کسب و کارهای کوچک، فرصتهای کاری جدیدی را ایجاد و به عنوان اهرمی برای شرکتهای بزرگ ارائه خدمت میکند.
رشد اقتصادی
کسب و کارهای کوچک با فراهم کردن فرصتهای شغلی برای افرادی که ممکن است در شرکتهای بزرگتر نتوانند مشغول به کار شوند به تحریک رشد اقتصادی و همچنین آوردن رشد و نوآوری به جامعهای که برمبنای تجارت است کمک شایانی میکند. کسب و کارهای کوچک تمایل به جذب استعدادهایی دارد تا بتواند محصولات جدید خلق کند و یا راه حلهای جدید برای ایدههای موجود ارائه دهند. کسب وکارهای بزرگ نیز در همان جامعه از کسب و کارهای کوچک نفع میبرند و این یعنی شرکتهای بزرگ برای تکمیل عملکردهای تجاری مختلف از طریق برون سپاری به کسب و کارهای کوچک وابسته هستند.
سازگاری با جو اقتصادی در حال تغییر
خیلی از کسب و کارهای کوچک، توانایی تطبیق و انعطاف پذیری سریع با جو اقتصادی درحال تغییر را دارند و این به خاطر این حقیقت است که کسب و کارهای کوچک بسیار مشتری محور است و بسیاری از مشتریان، به کسب و کارهای کوچک مورد علاقه شان در طول بحران اقتصادی، وفادار میمانند.
این وفاداری به معنی این است که این کسب و کارها قادر هستند در طول زمانهای سخت در حرکت باشد و میتوانند اقتصاد را قدرتمند سازند. کسب و کارهای کوچک، درآمد کمتری نسبت به شرکتهای بزرگتر دارد و این به این معنی است که در زمان بحران اقتصادی، ورشکستگیهای کمتری نیز خواهند داشت.
رشد آتی
کسب و کار های کوچک همیشه کوچک نمی مانند و شرکت های بزرگ مثل نایک و امثال آن، به عنوان کسب و کارهای کوچک شروع به کار کردند که به سرعت به صورت بازیگران اصلی در بازار ملی و بین المللی در آمدند و خیلی از رهبران صنعت کامپیوتر به عنوان نصابهایی بودند که روی ماشینهای دستی در گاراژ هاشان کار میکردند.
مایکروسافت اولین مثال برای این نوع است که نشان داد چگونه یک ایدهی کسب و کار کوچک میتواند جهان را تغییر دهد و به کسب و کاری بزرگ تبدیل شود. زمانیکه یک شرکت بزرگ در جامعه وجود داشته باشد میتواند بیشتر به اشتغال زایی و رشد اقتصاد کمک نماید.
*جی ماریا براون